معنی حجر باه - جستجوی لغت در جدول جو

لغت نامه دهخدا

(حَ جَ رِ قَ / قِ)

مستوفی گوید: در چراگاه شتر میباشد (؟). چون آنرا بر خوان و سفرۀ طعام نهند هرکه از آن خورد لذتش نداند. (نزهه القلوب)

(حَ جَ رِ حَ)

موج دریای مغرب آنرا با ساحل می فکند. مانند چرخ زنان است. شربتی از آن بقدر ده حبه دفع سنگ مثانه کند. (نزهه القلوب حمداﷲ مستوفی)

(حَجَ رِ)

ابهام. محلی است میانۀ یهودا و بن یامین. سفر یوشع 15: 6 و 18: 17. (قاموس کتاب مقدس)

(حَ جَ رِ بَ)

حمداﷲ مستوفی گوید: سنگی سیاه و خشن است و به آب فرو نمیرود و بر کنار بحر میباشد و از اجزای لطیف ارضی و بخاری متولد است. (نزهه القلوب)

(حَ)

جای حج گزاردن:
بر گنگ و حجگاهشان تاختند
بر آن آب گنگ اندرانداختند.
اسدی (گرشاسب نامه)

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما